کتاب «من مهدی آذریزدی هستم» منتشر شد
تاریخ انتشار: ۴ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۲۵۷۴۹
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، داستان این رمان درباره دو نوجوان به نامهای حسینعلی و کوچکعلی است.
آن دو برای رساندن یک چمدان امانتی به همراه یکی از آشنایانشان که راننده کامیون است راهی تهران میشوند و در حوادثی با مهدی آذر یزدی نویسنده کودک و نوجوان آشنا میشوند.
حسینعلی و کوچکعلی دو نوجوان هستند که در دهه ۳۰ به تهران میآیند گذر آنها به جاهای مختلفی مثل مسافرخانه سنگتراش، مجلس شورای ملی، مدرسه شبانهروزی و دفتر نشریه چهرهنما میافتد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آنها با آدمهای مختلفی از راننده کامیون تا نماینده مجلس و شخص شاه روبرو میشوند.
این دو نوجوان برای مدتی به کار چاپ کتابهای مختلف با نام مستعار مشغول میشوند و همین باعث میشود که توسط پلیس دستگیر شوند. در این هنگام مهدی آذریزدی نویسنده کودک و نوجوان ضمانت آنها را میکند تا آزاد شوند و….
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
گروهبان که معلوم بود توقع دیدن کارتها را توی دست ما نداشته یکهو کپ کرد طوری که بیاختیار سیگار از گوشه لبش افتاد. بعد همینطور که کمربند را زیر شکم گندهاش بالا میکشید رو به سربازها گفت اون نفر آخری را بگید بیاد داخل. چند دقیقهای منتظر بودیم و توی همین فرصت گروهبان اسکناسهایی که مدیر انجمن زنان موفق به عنوان بیعانه داده بود از توی جیبش بیرون آورد و گذاشت روی میز. همراه سربازها مردی میانسال حدوداً ۴۰ ساله داخل سالن شد. حسینعلی که فکر میکرد کارمان دیگر تمام شده داد زد این دیگه کیه نکنه بازم طلبکاره!
اما برخلاف نفرات قبلی قیافه این یکی اصلاً به طلبکارها نمیخورد. چشمهایی روشن با قیافهای مهربان و گیرا داشت. مرد لباسهایی ساده پوشیده بود. لبخند کمرنگی گوشه لبها داشت و با لحنی ملایم جواب داد من مهدی آذریزدی هستم از هیچکی هم طلبکار نیستم.
نشر صاد کتاب «من مهدی آذر یزدی هستم» را در ۲۷۷ صفحه منتشر کرده است.
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۲۵۷۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۳ رمان نوجوان تألیفی پیشنهاد خرید هادی خورشاهیان از نمایشگاه
هادی خورشاهیان، نویسنده و شاعر کودک و نوجوان به بهانه برگزاری رویداد بزرگ نمایشگاه کتاب تهران ۱۴۰۳ که بار دیگر علاقهمندان به کتاب را راهیِ مصلای امام خمینی (ره) میکند، سه رمان نوجوان «مأموریت فلامینگوها»، «همه سیبها زمین را دوست دارند» و «چشمهای فسفری» را برای خرید از نمایشگاه به نوجوانان پیشنهاد کرد.
«مأموریت فلامینگوها»
این کتاب به قلم طاهره مشایخ از سوی انتشارات چاپ و نشر بینالملل منتشر شده است. داستان این رمان نوجوان در زیستبوم شمالی کشور رقم میخورد و با محوریت چند نوجوان است که قرار است یک کار بزرگ بکنند. داستان دستهای از فلامینگوها را روایت میکند که میخواهند به خاطر یونس، خودشان را به رشت برسانند؛ آن هم درست زمانی که ویروس کرونا تازه وارد ایران شده و همهجا قرنطینه اعلام شده است. فلامینگوها کنار دریا جلسه میگذارند و یونس و امیر برای این مأموریت انتخاب میشوند. ضمنِ حوادث و ماجراهای داستان در دنیای پر از هیجان نوجوانی، نویسنده به معرفی و بیان قهرمانیهای میرزا کوچکخان، بزرگترین شخصیت مبارز گیلانی نیز میپردازد.
«همه سیبها زمین را دوست دارند»
این کتاب، رمان نوجوانی به قلم آویسا شرفی است که زیر نظر شورای طنز انتشارات مهتاب (واحد کودک و نوجوان انتشارات محراب قلم) تهیه و تولید شده است. داستان این اثر با این خبر شروع میشود که چند معلم غیبت داشته و به مدرسه نیامدهاند و کسی نمیداند چه اتفاقی برای آنها افتاده است.
«چشمهای فسفری»
این اثر را مهیندخت حسنیزاده نوشته و انتشارات قدیانی منتشر کرده است. در معرفی این اثر آمده است: خانهخرابه سالهاست جزء اصلی محله است. موقع آدرسدادن میگویند، «همان کوچهای که آخرش میرسد به خانهخرابه» ولی هیچکس نمیداند این خانه کی ساخته شده و صاحب اصلیاش کیست…. نادر بعد از اینکه پدرش را در درگیری با پلیس از دست میدهد همراه مادر و خواهر کوچکش به محلهای جدید نقل مکان میکنند؛ جایی که به قول مادر نادر به حد کافی از محله قبلی فاصله دارد و بچههایش میتوانند به دور از بدنامی پدر زندگی کنند.
به گزارش ایبنا: نمایشگاه کتاب تهران ۱۴۰۳ با شعار «بخوانیم و بسازیم» ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشتماه در مصلای امام خمینی (ره) برگزار خواهد شد.
منبع: خبرگزاری کتاب ایران